خادم | شهرآرانیوز؛ تورم و گرانی، بالارفتن نرخ ارز و سقوط ارزش پول ملی، رؤیاشدن خانهدار و حتی ماشیندارشدن برای قشری وسیع و بهویژه جوانان، بیکاری یا بیگاری با دستمزدهای تحقیرآمیز، پایینآمدن سرانه مصرف کالری و موادغذایی موردنیاز بدن و از سویی، هزینه سرسامآور درمان و کمبود و گرانبودن برخی داروها و بسیاری موارد و دلایل ملموس دیگر باعث شده است فقر درحال فتح آدمها و خانهها باشد. اما آیا رؤیتپذیرترشدن باعث شده است که فقر به یک مسئله تبدیل شود؟ پاسخ نویسندگان کتاب به این پرسش منفی است و بر این باورند که این مهم نهتنها مسئله نشده، بلکه پایینشهر و زندگی فرودستان به موزهای بزرگ تبدیل شده است.
در پشت جلد کتاب آمده است: «ایران دهه۹۰ را میتوان دهه تولید تهیدستی دانست. اقتصاد در وضعیتی فاجعهبار قرار گرفت و بحرانهای پیاپی منجر به تولید نظاممند فقرا شد. در همین دهه بود که متراکمشدن فقر سوژه گزارشهای خبری و فیلمهای پرشماری شد و نظام بازنمایی رسانهای را تحتتأثیر قرار داد.
تهیدستان زیادی برای نخستینبار اسمدار شدند: سوختبر، کولبر، زبالهگرد، دستفروش و گورخواب. این فیگورها قبلا هم در جغرافیای ایران حاضر بودند، ولی در این دهه بود که رؤیتپذیر شدند. نویسندگان موزه پایینشهر و تماشاچیانش نشان دادهاند که چرا این رؤیتپذیری باعث نشد تا فرودست و زندگی محقرش به مسئله تبدیل شود، چگونه موضوع اصلی تبدیل شد به سوژههایی برای کلیکخوری سایتها و فروش قصهشان در سینماها و در نهایت، چگونه فرودستان برای فرادستان امری تماشایی بهحساب آمدند و پایینشهر به موزهای بزرگ از فقر بدل شد.»
تصویرپردازی از فرودستان همواره یکی از محورهای عمده میدان هنر بوده است و نفس پرداختن به فرودستان اقتصادی یک محور مهم برای داعیههای انتقادی در میدان هنر محسوب میشود. دیگریِ طردشده از متن (که خود حاصل نوعی برساخت متن است) همواره میتواند همچون امری برونافتاده و رازآلود چشمها را خیره کند. اساسا امر ناشناختنی همواره خصلتی گیرا دارد. از این حیث مواجهه با امر ناشناختنی همواره در مرزی باریک قرار میگیرد و میان دو میل متفاوت در رفتوبرگشت است.
یکی، آن کنجکاوی همهجاحاضری است که درگیر پرسش «این چیست؟» میشود. فهم چیستی امور همواره یک رانه مهارناپذیر است که تعینات رفتاری متفاوتی به خود میگیرد؛ از فضولی گرفته تا انبوه فعالیتهای علمی را میتوان تعینات همین کنجکاوی دانست. دیگری، نوعی مواجهه با کیستی امر است که همواره خصلتی اخلاقی دارد.
وقتی آن ماهیت رازآلود در قامت یک انسان در پیشروی ما حاضر میشود، پرسش از کیستی او به مواجههای اخلاقی تبدیل میشود، چراکه دقیقا در همین نقطه قصه «دیگری» وارد منطق مواجهه میشود. دیگری قصهای دارد و درون همین قصه است که کیستیاش خود را به ما تحمیل میکند. حضور بدنمند دیگری در قالب چهرهای انسانی و در تهیدستترین حالتش ما را به مواجهه دعوت میکند و از قصهای خبر میدهد که باید شنیده شود.
* بندی از شعر ارغوان، سروده ه. ا. سایه